نگاهی دیگر به گاهنبار
نوشته کیو مرث سامیا کلانتری
آغاز سخن گهنبار را بعضی ها گاه انبار نوشته اند و دیگرانی هم شش چهره کهنبار را چون ادیان ابراهیمی به شش مرحله افرینش نسبت داده اند و کسانی هم برگزاری گهنبار را داد و دهش نوشته اند . به نظر می رسد این نظریه به حقیقت نزدیک تر است ولی هیچ اشاره ای نکرده اند که اصلن گهنبار چیست و دلیل بوجود امد ن گهنبار چه بوده . این نوشتار نگاهی دیگر به گهنبار و دلیل بوجود امد ن ان دارد بامید این که مورد پذیرش شما بزرگواران قرار گیرد
فریدون فرخ فرشته نبود به عود و به عنبر سرشته نبود
ز داد و دهش یافت این نیکویی تو داد و دهش کن فریدون تویی
شاهنامه فردوسی
در ایران باستان زشت ترین کارها این بود که از کسی بعنوان گدایی چیزی بخواهی . قرض کردن هم عملی نا پسند شمرده می شد . بقول هرود ت . ایرانیان از کسی چیزی قرض نمی کنند که مبادا در موعد مقرر نتوانند باز پس دهند و مجبور شوند دروغ بگو یند . ایرانی زمین را سبز می خواست و غذایش را با پشت کار فراوان از زمین بدست می اورد و شعارش این بود . کسی که دانه می افشاند راستی می کارد ایرانی نمی توانست جز این بیاندیشد چون پیامبرش در گاتها فرموده . ای مزدا از پاداش گرانبهای تو در این جهان کسی بهره مند خواهد شد که در کار و کوشش است و چهار پایان و ستوران را می پروراند هات 34 بند 11 .چنین مردم با فرهنگ و دور اند یشی نمی تواند گهنبار را برای اینکه خداوند در شش روز هستی را افرید بخواند و یا برای انبار کردن محصول گهنبار بخواند انهم در سال شش بار انها که در سال شش بار محصول را برداشت نمی کردند . فرهنگ در کنار رودها پا گرفته مثل فنقیه کارتاز یا مصر باستان بخاطر این که انسان به اب احتیاج داشته و اب در رودها جاری بوده ولی در ایران رودی که تمام سال جاری باشد وجود نداشته از این رو ایرانی اولین کسی است که به حفر قنات دست زده ایرانی با کندن کانال زیر زمینی به طول چند کیلو متر اب را از دل زمین بیرون کشیده و بابادانی زمین پرداخته . جایی که اب به روی زمین می رسیده چیز دیگری که احتیاج داشتند اتش بوده که اهالی بتوانند هروز صبح مراجعه کنند و اتش بگیرند تا با ان اجاق خانه شان را روشن کنند و غذا بپزند . پس ساختمانی می ساختند که خانه اتش باشد و اتشکده نیز باین معنی است یعنی خانه اتش
زمانی که اتش را می گرفتند تا با تشکده روستا یشان که تازه احداث کرده بودند بیاورند چون نمی دانستند چگونه انرا حمل کنند تا حاموش نشود و طریقه نگهداری انرا نمی دانستند همراه با اتش پرستاری نیز می امد که از اتش پرستاری کند تا حاموش نشود و اگر امروز بعضی ها به زرتشتیان می گویند اتش پرست از اینجا سرچشمه گرفته اتش پرست بمعنی پرستاری از اتش است نه پرستش ان . مردم برای این که از اتشکده اتش می گرفتند و مراسم شان را در اتشکده انجام می دادند طبیعی است که باتشکده کمک می کردند . از این کمک ها در کنار اتشکده مدرسه ساخته شد و بچه های ان روستا بمدرسه می رفتند . هنوز هم جاهایی است که در کنار اتشکده مدرسه وجود دارد مثل ادریان تهران یا اتشکده نوش در یزد و . . . در گذشت گان ان محل اگر فرزندی نداشنتد تمام دارایی شان را بعد از مرگ باتشکده واگذار می کردند تا از در امد ان خیرات کنند تا هم باهالی کمکی بشود و هم در مراسم یادی از انها . کم کم اتشکده جایی شد که اگر بر سر زمین یا اب یا . .اختلافی یا مشگلی پیش می امد به ان جا مراجعه می کردند و اختلا فشان را خل می کردند طبیعی است که اگر کسی مشگل مالی هم داشت فقط مسئول اتشکده از ان با خبر می شد
در اتشکده مراسمی اجرا می کردند و برای این که به کسانی که محتاج کمک بودند به غرورشان بر نخورد همه باید در این مراسم شرکت می کردند در این مراسم دارا و ندار در کنار هم می نشستند و خوراکشان را می خوردند و یعد از ان نان و چیز های خوراکی دیگر بان ها می دادند که تا چند روزی برای خوردن داشته باشند و این مراسم در ان زمان بنا به تشخیص مسئول اتشکده انجام می گرفت یعنی زمانی که دیگرانی احتیاج بکمک داشتند و مسئول اتشکده نمی توانست مستقیم بان اشخاص کمک کند چون در دین زرتشتی انسان باید از زمره کسانی باشد که جهان را بسوی ابادانی می برند . و اگر اتشکده کمک مستقیم می کرد طرف به کم کاری و تن پروری عادت می کرد . در زمان ساسانیان نیز گهنبار در اتشکده خوانده می شد و بعد از حمله اعراب بایران هم گهنتار در اتشکده خوانده میشد تا این که طبق نوشته تاریخ سیاسی ساسانیان زمانی که غازان خان مغول که فرمانروای وقت ایران بود دستور ویران کردن اتشکدهها را داد و بجای انها مسجد ساختند و باین هم قناعت نکرد و دستور داد پدر زرتشتی ای که میمیرد دارای اش به فرزندانش اگر زرتشتی هستند نمی رسد و باید به یک فرد مسلمان برسد خیلی ها بخاطر این که دارایی شان از دست نرود مسلمان شدند و بعضی ها هم زمین شان را وقف گهنبار کردند و تولیت ان را به فرزند شان دادند چون وقف را نمی توانستند مصادره کنند پس گهنبار از اتشکده بداخل خانه ها امد و برای این که بدانند در این خانه کهنبار است رنگ سفید که ما انرا گل سفید می نامیم بدر خانه می ریختند تا بدا نند که در ان خانه گهبار است و بعد از ان برای این که زمان گهنبار مشخص شود انرا به شش چهره در سال قسمت کردند و در خانه گهنبار خواندند و هنوز هم در مزرعه کلانتر گهنبار را در خانه می خوانند در صورتی که در خیلی جاهای دیگر دوباره گهنبار به اتشکده برگشته و در اتشکده خوانده می شود . ما این کار بزرگ و زیبا را پاس می داریم و به گذشتگا ن مان درود می فرستیم که چنین اندیشه بزرگی داشته اند ما با ید ادمه دهنده راه انها باشیم و به وصیت انها عمل کنیم.
فریدون فرخ فرشته نبود به عود و به عنبر سرشته نبود
ز داد و دهش یافت این نیکویی تو داد و دهش کن فریدون تویی
شاهنامه فردوسی
در ایران باستان زشت ترین کارها این بود که از کسی بعنوان گدایی چیزی بخواهی . قرض کردن هم عملی نا پسند شمرده می شد . بقول هرود ت . ایرانیان از کسی چیزی قرض نمی کنند که مبادا در موعد مقرر نتوانند باز پس دهند و مجبور شوند دروغ بگو یند . ایرانی زمین را سبز می خواست و غذایش را با پشت کار فراوان از زمین بدست می اورد و شعارش این بود . کسی که دانه می افشاند راستی می کارد ایرانی نمی توانست جز این بیاندیشد چون پیامبرش در گاتها فرموده . ای مزدا از پاداش گرانبهای تو در این جهان کسی بهره مند خواهد شد که در کار و کوشش است و چهار پایان و ستوران را می پروراند هات 34 بند 11 .چنین مردم با فرهنگ و دور اند یشی نمی تواند گهنبار را برای اینکه خداوند در شش روز هستی را افرید بخواند و یا برای انبار کردن محصول گهنبار بخواند انهم در سال شش بار انها که در سال شش بار محصول را برداشت نمی کردند . فرهنگ در کنار رودها پا گرفته مثل فنقیه کارتاز یا مصر باستان بخاطر این که انسان به اب احتیاج داشته و اب در رودها جاری بوده ولی در ایران رودی که تمام سال جاری باشد وجود نداشته از این رو ایرانی اولین کسی است که به حفر قنات دست زده ایرانی با کندن کانال زیر زمینی به طول چند کیلو متر اب را از دل زمین بیرون کشیده و بابادانی زمین پرداخته . جایی که اب به روی زمین می رسیده چیز دیگری که احتیاج داشتند اتش بوده که اهالی بتوانند هروز صبح مراجعه کنند و اتش بگیرند تا با ان اجاق خانه شان را روشن کنند و غذا بپزند . پس ساختمانی می ساختند که خانه اتش باشد و اتشکده نیز باین معنی است یعنی خانه اتش
زمانی که اتش را می گرفتند تا با تشکده روستا یشان که تازه احداث کرده بودند بیاورند چون نمی دانستند چگونه انرا حمل کنند تا حاموش نشود و طریقه نگهداری انرا نمی دانستند همراه با اتش پرستاری نیز می امد که از اتش پرستاری کند تا حاموش نشود و اگر امروز بعضی ها به زرتشتیان می گویند اتش پرست از اینجا سرچشمه گرفته اتش پرست بمعنی پرستاری از اتش است نه پرستش ان . مردم برای این که از اتشکده اتش می گرفتند و مراسم شان را در اتشکده انجام می دادند طبیعی است که باتشکده کمک می کردند . از این کمک ها در کنار اتشکده مدرسه ساخته شد و بچه های ان روستا بمدرسه می رفتند . هنوز هم جاهایی است که در کنار اتشکده مدرسه وجود دارد مثل ادریان تهران یا اتشکده نوش در یزد و . . . در گذشت گان ان محل اگر فرزندی نداشنتد تمام دارایی شان را بعد از مرگ باتشکده واگذار می کردند تا از در امد ان خیرات کنند تا هم باهالی کمکی بشود و هم در مراسم یادی از انها . کم کم اتشکده جایی شد که اگر بر سر زمین یا اب یا . .اختلافی یا مشگلی پیش می امد به ان جا مراجعه می کردند و اختلا فشان را خل می کردند طبیعی است که اگر کسی مشگل مالی هم داشت فقط مسئول اتشکده از ان با خبر می شد
در اتشکده مراسمی اجرا می کردند و برای این که به کسانی که محتاج کمک بودند به غرورشان بر نخورد همه باید در این مراسم شرکت می کردند در این مراسم دارا و ندار در کنار هم می نشستند و خوراکشان را می خوردند و یعد از ان نان و چیز های خوراکی دیگر بان ها می دادند که تا چند روزی برای خوردن داشته باشند و این مراسم در ان زمان بنا به تشخیص مسئول اتشکده انجام می گرفت یعنی زمانی که دیگرانی احتیاج بکمک داشتند و مسئول اتشکده نمی توانست مستقیم بان اشخاص کمک کند چون در دین زرتشتی انسان باید از زمره کسانی باشد که جهان را بسوی ابادانی می برند . و اگر اتشکده کمک مستقیم می کرد طرف به کم کاری و تن پروری عادت می کرد . در زمان ساسانیان نیز گهنبار در اتشکده خوانده می شد و بعد از حمله اعراب بایران هم گهنتار در اتشکده خوانده میشد تا این که طبق نوشته تاریخ سیاسی ساسانیان زمانی که غازان خان مغول که فرمانروای وقت ایران بود دستور ویران کردن اتشکدهها را داد و بجای انها مسجد ساختند و باین هم قناعت نکرد و دستور داد پدر زرتشتی ای که میمیرد دارای اش به فرزندانش اگر زرتشتی هستند نمی رسد و باید به یک فرد مسلمان برسد خیلی ها بخاطر این که دارایی شان از دست نرود مسلمان شدند و بعضی ها هم زمین شان را وقف گهنبار کردند و تولیت ان را به فرزند شان دادند چون وقف را نمی توانستند مصادره کنند پس گهنبار از اتشکده بداخل خانه ها امد و برای این که بدانند در این خانه کهنبار است رنگ سفید که ما انرا گل سفید می نامیم بدر خانه می ریختند تا بدا نند که در ان خانه گهبار است و بعد از ان برای این که زمان گهنبار مشخص شود انرا به شش چهره در سال قسمت کردند و در خانه گهنبار خواندند و هنوز هم در مزرعه کلانتر گهنبار را در خانه می خوانند در صورتی که در خیلی جاهای دیگر دوباره گهنبار به اتشکده برگشته و در اتشکده خوانده می شود . ما این کار بزرگ و زیبا را پاس می داریم و به گذشتگا ن مان درود می فرستیم که چنین اندیشه بزرگی داشته اند ما با ید ادمه دهنده راه انها باشیم و به وصیت انها عمل کنیم.
برگرفته از سایت مزرعه کلانتر
0 Comments:
Post a Comment
<< Home