اخبار

تارنمای فرهنگی خبری - تحلیل خبرها و نوشتارهای فرهنگی و اجتماعی - زرتشتیان خارج از ایران

Wednesday, April 05, 2006

نوروز در بين زرتشتيان يزد





نوروز در بين زرتشتيان يزد

علی عطار


برگرفته از سایت خبری بی بی سی


شايد زرتشتيان در طول تاريخ بيشترين کوشش را برای نگهداری جشن نوروز که بخشهايی از آن به آيين های دينی آنان تعلق دارد داشته اند. با اين وجود امروزه آيين های نوروزی در روستاهای مختلف زرتشتی نشين متفاوت است.
يکی از قديم ترين آيين های نوروزی ايران باستان، امروزه در قاسم آباد يزد برگزار ميشود. در تاريکی سپيده دم صبح نوروز ، خانه های قديمی محله قاسم آباد يزد يکی بعد از ديگری روشن می شوند.
هر خانواده و در پيشاپيش آنان زنان ، سبزه، ظرفی پر از آب ، يک سينی ميوه که "ودرين" ناميده ميشود، گلدانی از مورد و شمشاد ، مجمر آتش و يک چراغ روغنی به بالای بام می برند و در کنار هيزم های از قبل آماده شده می گذارند. حدود ساعت پنج صبح سپيدی کلاه مردان زرتشتی در جرقه های آتش نمايان می شود
همزمان با بر افروختن آتش آهنگهای نوروزی که از بلند گو پخش می شود، سکوت قاسم آباد را می شکند. کيخسرو ماوندادی يکی از ساکنين محله قاسم آباد دليل آتش افروزی بر بام ها را توضيح می دهد . او بياد می آورد که در گذشته اجرای اين مراسم با موسيقی زنده همراه بوده است
آتشی که در سپيده دم اورمزد برابر با اول فروردين بر روی بام افروخته می شود يک سنت کهن ايرانی است که در روستا های زرتشتی نشين باقی مانده است.

ما بر اين باور هستيم که ده روز مانده به عيد نوروز که پنجه کوچک آغاز می شود، با آنش افروزی روان درگذشتگان را به خانه هايمان پذيرا می شويم. در پايان سال هم با آتش يعنی با نور و گرما آنها را بدرقه می کنيم و آب پشت سرشان می ريزيم
در آن زمانها پيرمردها- که روانشان شاد باشد، خدا بيامرز شدند- در پشت بام خانه ها به صورت پراکنده با ساز و دف و آواز اين مراسم را برگزار می کردند. بياد می آورم در آن زمان ما خيلی دوست داشتيم که نيمه شب از خواب بيدار شويم و صدای گرم آنها را با صدای دف ، ساز و سرنا بصورت زنده بشنويم. اما امروزه چون آنها ديگر زنده نيستند ما اين موسيقی را به حالت نوار در آورديم و اين همان صدای سازی است که در صدا و سيما هم پخش می شود. هدف زنده نگه داشتن اين سنت است
آتش افروزی نوروزی بر بام خانه های قاسم آبادزرتشتيان معتقدند که روان يا به گفته آنان فروهر نياکانِ درگدشته از ده روز پيش از نوروز به ديدار خانه و کاشانه پيشين خود می آيند و در صبح سال نو به محل اوليه خود بازمی گردند.آنها باور دارند عطر ميوه هايی که پاره می شوند، و بوی خوش اسپند و کندر که از آتش متصاعد می شود، همراه با زمزمه اوستا، روان نياکان را که در حال ترک خانه خودهستند شاد می کند.
وقتی سپيده صبح می دمد، صدای بلندگو خاموش می شود و شعله های آتش فر

و می نشيند، بخش آْئينی-دينی مراسم نوروز زرنشتيان در قاسم آباد يزد پايان می يابد و هر خانواده باقيمانده آتش خود را به آتشکده محله که به آن درب مهر می گويند، می برد.
در کوچه های قاسم آباد بر سر در هر خانه زرتشتی نشين شاخه ای سبز از درخت سرو يا شمشاد آويخته اند. علاوه بر آن در جلوی در خانه ها سنجد و آويشن ميريزند. آدابی که کيخسرو ماوندادی بامهمان نوازی وديد و بازديد روزهای نوروز مرتبط می داند و می گويد
بعد از اينکه سال نو تحويل شد و روز اورمزد و فروردين ماه آغاز شد رسم بر اين هست که در بالای سر درگاه هر خانه ای که در آن زندگی وجود دارد يک سبزه يعنی مورد، سرو يا شمشاد را نصب می کنند. در پاشنه در خانه آويشن و سنجد می ريزند که نشانه عشق و دوستی هست و بدون اينکه کسی با شما سخنی بگويد با زبان بی زبانی به شما خوش آمد گفته می شود
آتش افروزی بر بام خانه های قاسم آباد با تقويم دينی زرتشتيان ارتباط دارد. با اين وجود، اين آيين امروز در همه روستاهای زرتشتی نشين اجرا نمی شود. زمان بازگشت روان نياکان به خانه خود در طول تاريخ پر فراز و نشيب زرتشتيان تغيير کرده است. در برخی مناطق آتش افروزی بر بام خانه ها نه در ايام نوروز بلکه در اواسط تابستان انجام می شود.
دکتر کتايون مزداپور، پژوهشگر و استاد دانشگاه علت اين تفاوت زمانی را در گاهشماری های گوناگون می داند
روز نوروز که مطابق با تقويم قديمی در حال حاضر در اوايل تابستان است را نوروز مردگان می گفتند. نوروز قديمی که الان هم در اوايل تابستان جشن گرفته می شود در هند نيز وجود دارد. بياد دارم که پدربزرگ ما هميشه درزمان اين نوروز برای بزرگداشت درگذشتگان به دخمه می رفت و چيزهايی مثل ميوه را همراه خود می برد و به زمين می زد تا بوی آنها متصاعد شود. اين نوروز برای مردگان بود اما نوروز اول فروردين نوروز فصلی و برای زنده ها بود. در واقع دو جنبه دينی و جنبه ملی را از هم جدا کرده بودند و الان تقريبا دوباره با هم يکی شده است. در بعضی مناطق اعتقاد به اهميت دينی دارند و فقط اهميت آئينی صرف نيست. مثلأ در تفت در تابستان در نوروز آتش روشن می کنند و همانطور مراسم قديم را نگه داشته اند. در حقيقت در جامعه زرتشتی يک تلفيق بين آئين ملی و آيين دينی هست که اينها را به هم انطباق می دهد
محله باغ خندان تفت از جمله مناطق زرتشتی نشينی است که بافت قديمی خود را همچنان حفظ کرده است. مراسم پيشواز فروهرها ومراسم جشن نوروز در اين روستا با قاسم آباد تفاوت دارد.اگرچه آتش افروزی بر بام خانه ها ی اين محل در روز نوروز اجرا نمی شود، اما برگزاری مراسم پنجه کوچک و پنجه بزرگ که از ده روز قبل از نوروز آغاز می شود، معمول است.
روزهای پنجه بر اساس اندرزهای دينی از يک سو زمان بازگشت فروهر درگذشتگان برای ديدار از بستگان خويش است ، از سوی ديگر بر پايه منابع اساطيری و باورهای مردمی، آفرينش انسان در روز اورمزد يعنی اولين روز سال نو به پايان می رسد.
در اين روزها دربسياری از خانه های زرتشتی مراسم گهنبار، يک نوع مراسم آيينی که شبيه خيرات است انجام می شود. در گهنبار موبدان آجيل خشک يا لرک و هفت ميوه را با خواندن اوستا تقديس و سپس بين مردم تقسيم می کنند.
زرتشتيان در جلوی خانه های خود گل سفيد می پاشند که به معنی باز بودن در خانه به روی مهمان است. اين سنت در کشورهای آسيای ميانه به اين صورت باقی مانده که در روزهای پيش از نوروز کنده درختان را سفيد می کنند.
در مراسم "ميله گل سرخ" در مزار شريف، هفت ميوه خشک در آب ريخته می شود ودر روز نوروز بر سفره نوروزی قرار داده مي شود.
بوی خوش و تميزکردن خانه از ديگر سنت هايی است که برای استقبال از اجداد و نياکان در ايام پنجه به آن توجه شده است. آنطور که رستم کاووسيان می گويد، خانه و کاشانه کثيف باعث آزردگی روان فروهر درگذشتگان می شود:
ما زرتشتيان به اورمزد و فروردين ماه که جشن تازه شدن طبيعت است بسيار اهميت می دهيم و آن را بسيار نيکو می شماريم. در پيشاپيش آن خانه تکانی هائی انجام می دهيم و معتقديم تمام زندگی ما بايد پاک باشد. در شب عيد حتما خانه تکانی بايد انجام شود و اگر کينه و عداوتی داريم بايد حل کنيم.
ماهدخت فروهر:"ما اسفند و کندر می کنيم، تا بوی خوش بيايد و وقتی فرشته و ملائکه می يايند و اجدادمان به خانه سرمی زنند، تميز و پاک باشد و ما را دعا کنند و نه اينکه از کثافت ما را نفرين کنند." در آخرين روز پنجه بزرگ مراسم دينی پيش از نوروز به پايان می رسد. فرارسيدن بهار و آغاز سال نو برای زرتشتيان همانند همه ايرانيان، جشن رستاخيز طبيعت و لحظه فرا رسيدن شادی است. پس از تحويل سال، زن خانه آينه و گلاب پاش را بر می دارد و به اعضای خانواده تبريک و شادباش می گويد. عيد ديدنی ساکنين باغ خندان در اولين روز از سال نو به شکلی خاص انجام می شود. در آغاز آنها دسته جمعی به درب مهر محل زندگی خود می روند و در کنار آتش ، به نيايش و اوستا خوانی می پردازند. پس از آن ديداردسته جمعی از خانه ها آغاز می شود.
در روز 'نوعيد'اولين ديدار نوروزی از خانواده ای شروع می شود که در سال قبل درگذشته ای داشته است. اين مراسم که نو عيد ناميده می شود، در سکوت برگزار می گردد. بر روی سفره نوروزی که مهمانان گرداگرد آن می نشينند، عکس درگذشته معمولا در کنار سبزه نوروزی قرار دارد. پرويز ورجاوند پژوهشگر فرهنگ زرتشتيان می گويد مراسم نو عيد حضور نمادين شخص درگذشته در مراسم نوروزی است:
بازديد از خانه کسی که در گذشته ای دارد برای سوگواری نيست. همانطور که در تصوف ايرانی مسند شيخ يا پير را حتی اگر خودش حضور ندارد انداخته می شود و هميشه احساس حضور آن پير در جمع وجود دارد، در مراسم نوروزی هم وقتی يک نفر از خانواده ای درگذشت، به ديدن او می رويم يعنی او روحأ حضور دارد و چون درگذشته و بازگشته، مهمان عزيز ما است. ابتدا به خانه او و برای ديدنی او می رويم؛ نه بخاطر سوگواری و تسلی بازماندگان، بلکه حضور او را همان ادامه زندگی قبلی او می دانيم
پس از برگزاری مراسم نوعيد، زرتشتيان با شادی و پايکوبی و نواختن ساز ضربی دايره مانند مخصوص خود که آنرا عربانه می نامند، به ديد و بازديد خويشان و آشنايان می روند.
ميزبان که پيشاپيش ميز نوروزی را با شيرينی های مخصوص و شربت و چای برای پذيرايی آماده کرده است، در ابتدا برای مهمانان خود آينه و گلاب می گيرد. سپس پذيرايی با خوردن نقل آغاز می شود و همزمان ساز و آواز و پايکوبی ادامه می يابد.
يکی از شيرينی های مخصوصی که زرتشتيان حتما بر خوان نوروزی خود می گذارند کماج است. کماج شيرينی کيک مانندی است که به شيوه سنتی تهيه می شود. ماهدخت فروهر آن را از مهمترين شيرينی های لازم برای اين روزها می داند:
کماج نوروزی ازآرد گندم، قدری گلاب،هل و دارچين،تخم مرغ و شکردرست می شود. اينها را با هم قاطی می کنيم، بعد روغن را در کماجدان داغ می کنيم و خمير را درآن می ريزيم و مغز پسته و بادام و گردو و کنجد روی آن می ريزيم. اين کماج شيرين و کماج نوروزی، يک رسم قديمي ست. نان هم می پزيم، اما در هر خانه ای اگر نان هم نپزند، پخت کماج برايشان واجب است. دم سال تحويل کماج بايد باشد.
خوان نوروزی زرتشتيان در طول تاريخ تغيير کرده است. گذاشتن اوستا و تصوير زرتشت بر سفره نوروزی اهالی باغ خندان، از تفاوت های عمده آن با سفره هفت سين ديگر اقوام ايرانی است. پرويز ورجاوند اين سفره را در ارتباط با خوان مقدسی می داند که در ايران قديم "ميزد" ناميده می شده و کلمه ميز به فارسی امروز از آن گرفته شده است. برای او تقدس نوروز در عدد هفت و لحظه تغيير سال است
"هفت سين در واقع در مرحله اول مِيزدی هست که در زمان خاص گسترده می شود، و فاميل دور آن جمع می شوند تا برکت لحظه مقدس و گردش سال را دريافت کنند. هفت علامت از هفت امشاسپند بر سفره گذاشته می شود که اين علامت ها در طول زمان تغيير کرده است. زمانی هفت چين يعنی هفت ميوه ای که می چيدند بوده است و يا هفت شين يعنی شير، شکر ، شايه- سبزه ای که سبز می کنند را فارسی به آن شايه می گويند و شمشاد و البته شرابی را که بر سر خوان نوروزی هست. اين شراب ها را اکثرا در جام رودين می خورند که اسم درگذشته ای در آن حک شده است و وقتی می خورند يادی از آن شخص می کنند."
ديد و بارديد های نوروزی زرتشتيان در روزهای نوروز به روستاها و شهر های دورتر ادامه می يابد. اما روز ششم فروردين يکی از مهمترين روزهای مذهبی آنان و روز تولد زرتشت و يا بقولی نوروز بزرگ است. زرتشتيان اين روز را با گرد همائی های گسترده وبرنامه های سخنرانی و هنری درهر منطقه جشن می گيرند.
در اين روز بسياری از زرتشتيانی که سالها از زادگاه خود دور بوده اند به شهر و ديار خود بازگشته و در اين جشن شرکت می کنند. جوانان با اجرای شعر و سرود و نمايشنامه های مذهبی - سنتی در تهيه و تدارک اين جشن نقش مهمی ايفا می کنند.
بنظر می رسد که جشن سيزده همين روز فروردين و يا سيزده بدر ارتباطی با باورهای آيينی زرتشتيان ندارد. امروز زرتشتيان تفت نيز مانند ديگر ايرانيان اين روز را در طبيعت به سر می برند. ماهدخت فروهر می گويد که زرتشتيان گاهی نيز در اين روز آشی به نام آش پس پائی نوروز می پزند.
کامران فروهر معتقد است که سيزده نوروز بين زرتشتيان تفت نه تنها نحس نيست بلکه آنرا روزی عزيز و مبارک می دانند:
"روز سيزده بدر را روز، ‹تيشته ريزد› يا روز تير می گويند. اين روز فرشته باران است و برای ما خيلی عزيز است. اين روز را کار نمی کنيم و به باغ و صحرا می رويم...ما سيزده را نحس نمی دانيم، آن را عزيز می دانيم."
اما دکتر کتا يون مزدا پورمی گويد که اعتقاد به نحسيت و ناخجسته بودن سيزده نوروز در بين زرتشتيان نيز وجود داشته و ريشه تاريخی دارد. او اضافه می کند:
"سابقه سيزده بدر را تا بابل می توانيم دنبال کنيم که دوازده روز را جشن می گرفتند به نشان دوازده ماه سال و روز سيزدهم در حقيقت پايان جشن بوده که روز آشفتگی و به هم ريختن همه چيز هست و جشن تمام می شود. عدد سيزده نحس است و کلا همان است که در جامعه اکثريت ايران هم وجود دارد."
اگر چه زرتشتيان درحفظ وتداوم برگزاری مراسم نوروز نقش مهمی داشته اند اما در اوستا، به نوروز و آئين های نوروزی اشاره ای نشده است. از اين رو می توان گفت که نوروز قدمتی بيش از دين زرتشت دارد چنانکه دکتر کتايون مزداپور می گويد:
"به نظرم قديمی ترين جائی که اسم از نوروز آمده کتاب نيرگستان است که البته هم پهلوی است و مقداری هم اوستا دارد اما در خود اوستا اسم نوروز نيامده ولی فروهر ها که با نوروز ارتباط دارند، يک يشت فروردين يشت فروهر هاست."
جشن نوروز قاعدتأ بايد دارای دو ريشه متفاوت باشد. يکی آنچه در اين سرزمين از هزاره های دوم و سوم قبل از ميلاد، جشن بهاری منطقه بوده است. يعنی جشنی به نام "عيد اکی تو" که در هزار دوم قبل از ميلاد در بين النهرين جشن گرفته می شده است وآثاری از برگزاری اين جشن به شکل مکتوب به جا مانده است. ولی به نظر می رسد در سرزمين ايران احتمالأ در‹سيلک کاشان› نيزاين مراسم وجود داشته است و منطقأ اين طور به نظر می رسد که اين مراسم در اين منطقه نيز وجود داشته است. بعدأ اجداد هند و اروپائی ما، آداب نياکان و در حقيقت بزرگداشت ارواح نياکان را با خود به اين منطقه آوردند."
جشن نوروز زرتشتيان چون نوروز ديگر مناطق ايران در طول تاريخ همواره دست خوش تغييرو تحول بوده است. امروزه در تفت مراسم چهارشنبه سوری که به نظر نمی رسد جزو آداب محلی باشد، برگزار می شود. از سوی ديگر مردم می گويند که بعضی از سنن آنان چون نوروز خوانی از بين رفته است. سنتی که در بعضی مناطق مثلا در کوههای البرز و در اطراف گرگان هنوز يافت می شود.
نوروزخوانی تنها سنتی نيست که در بين زرتشتيان و ديگر ايرانی ها مشترک است. بسياری از آداب نوروزی که در بين زرتشتيان اين يا آن روستا وجود دارد به شکلی تغيير يافته در حوزه جغرافيايی نوروز که از شرق عراق تا غرب هند و از خليج فارس تا قزاقستان و گرجستان گسترده است، يافت می شود.
"به مناسبت های مختلف جامعه اسلامی ايرانی به مزار درگذشتگان می روند و در آنجا شمع روشن می کنند. روشنائی ايجاد کردن يعنی درخواست از روان فروهر درگذشتگان که به زندگی آنها سری بزند. ما آمدن نوروز را با آتش روشن کردن به استقبال فروهر درگذشتگان می رويم و بعد روز اول نوروز، باز با آتش روشن کردن به بدرقه آنها می نشنيم. همين آتش روشن کردن را مسلمان ايرانی امروزه برا ی مزار درگذشتگان شان انجام می دهند."
من فکر می کنم نوروز به دليل برجسته بودنش به عنوان يک جشن ايرانی باوری است که ايرانيان نسبت به دنيا مينوی، يعنی جهان پس از مرگ داشتند. چون اين جشن، جشن آفرينش انسان هم هست، آمدن فروهر و روان درگذشتگان به سوی زمين هم هست. و ايرانيان خانه تکانی می کنند و يک زندگی نوئی را به خود می گيرند به دليل اين که در باور سنتی شان اين ها از روان فروهر درگذشتگان پاسداری می کنند و ميزبان مهمان های ارزشمندی هستد. به همين دليل است که اين جشن تا به امروز مانده و هر قوم و ملتی که به ايران آمده اين جشن را پذيرفته و در واقع پاس می دارد. "
اما ارتباط مستقيم نوروز با طبيعت، تغييرات جوی و ستاره شناسی در اين زمان، رهايی از شب های سرد و بلند زمستان، برابری شب و روز و شروع فصل کشاورزی دلايل ديگری هستند که دوام نوروز در طول تاريخ را ممکن ساخته اند.
بدين ترتيب جشن نوروز با وجود تغييرات اعتقادی و اجتماعی در منطقه، همچنان در خاطره فرهنگی اقوام ايرانی باقی مانده است. برای زرتشتيان ايران نوروز يکی از مهمترين آيين های دينی و ملی است. امروز شايد در تمام کشورهايی که در آنها نوروز برگزار می شود هيچ عنصر فرهنگی ديگری تا به اين اندازه قادر به معرفی هويت کهن ايرانی آنان نباشد.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home